۱۳۸۹ آذر ۱۸, پنجشنبه

داستان تغییر نام بیت المال به بیت الله

خیلی وقت پیش ، جایی ، خواندم ( گمان کنم توی یکی از کتابهای مرحوم شریعتی بود ، ولی اخیرا نتوانستم مرجع آن را پیدا کنم اصلا  فرض میکنیم این ، یک داستان است ) 
 روزی جناب معاویه اعلام میکند  قصد دارد نام " بیت المال " را به " بیت الله " ، تغییر دهد ولی شاید ابوذر یا کس دیگری با او مخالفت میکند ، وقتی معاویه دلیل مخالفت را از او میپرسد جواب میدهد : امروز نام بیت المال را عوض میکنی و فردا میگویی چون من خلیفه الله هستم پس بیت الله متعلق به من است .
به عبارت دیگر هرچه را خواستی تصاحب کنی ، امروز اسمش را عوض کن و فردا مالکیتش را براحتی میتوانی تعویض کنی چون پذیرش آن برای مردم راحتتر است ، مشروط بر آنکه قبلا خودت را به نوعی به خدا متصل کرده باشی .

مشابه این موضوع داستان رندی که از باغی با تمسک به اینکه باغ و درخت و میوه متعلق به خداست و من هم بنده خدا ، بدون اذن صاحب باغ ، میوه میخورد و مابقی حکایت ... ، ( البته منطق نهفته در پاسخ صاحب باغ به دزد ، هم ، بسیار در خور توجه و برگیری تاکتیک است ! ).
چقدر شباهت هست بین این تغییر اسامی با کاری که ما با نهادهای مدنیمان کردیم :
نام مجلش شورای "ملی" را "اسلامی" گذاشتیم ، حالا ، طبیعتا ، جایی که اسم آن اسلامی است درباره اسلام باید نظر بدهد نه درباره ملت ! 

شاید کسی فکر آن را نمیکرد که روزی لازم شود تصمیمی ملی در مجلس گرفته شود و شاید هم فکرش را میکردند و به همین خاطر نامش را عوض کردند ! 

هیچ نظری موجود نیست: